رهیدن ...

ساخت وبلاگ
تو مثل برف هستی!پاک ، تماشایی و پر از سکوت.مدت هاست در دلم میباری و هر روز بیشتر به دلم مینشینی!داشتن تو همان حس خوب ناخودآگاهی است که بچه ها هنگام برف باریدن دارند.تو با سفیدی ات تمام سیاهی را از من دور میکنی.و من همان آدم برفی هستم که تک تک سلول هایم از وجود تو ساخته شده است.من تا زمانی زنده ام که تو در من بباری!ای عشق زندگی من ، همیشه بر من بباراگر یک روز نباشی ، آهسته شروع به نیستی میروم ، کم کم آب میشوم.من بدون تو میمبرم!15 بهمن 1401 - شریف آباد رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 23 بهمن 1401 ساعت: 18:11

بعضی روز ها ، دستم به نوشتن نمیرود

فقط میخواهم تو در آغوشم باشی

ساعت ها بمانی و سکوت کنیم

تنها چیزی که منتقل میشود ، حس درونی ما است

بعد از آغوش تو کشف کرده ام که قلب میتواند ببیند

قلب میتواند بشنود

میتواند سخن بگوید

قلب تمام چیز یک انسان است

ساعت ها در آغوشم بمان تا من هم تورا ببینم ، هم بشنوم هم با تو سخن بگویم

دیوانی از شعر میشنوی

امروز را در آغوشم بمان

رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 87 تاريخ : يکشنبه 23 بهمن 1401 ساعت: 18:11

امروز خسته تر از همیشه ام

خسته تر از آن که خودم تصورش را میکردم

دیگر نه توان ایستادگی است نه جرئت جا زدن

این کشمکش میان زمین نخورن و به دوش کشیدن ، نتیجه ای جز خمودگی ندارد

شاید دوباره استوار شدم و ادامه دادم

ولی الان دوست دارم در گوشه ای بنشینم

و فقط شاهد گذران جوانی ام باشم

18 بهمن 1401 - ابهر

رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 23 بهمن 1401 ساعت: 18:11

سحر گاهان که بر می خیزم

اولین خورشیدی که میبینم چهره زیبای توست

روز هایم را با گرمی صورت تو آغاز میکنم

چشم که می گشایی ، خورشید بر روز من لبخند میزند

و روزم شروع به آغاز میکند

اولین لبخند صبح گاهی ات کافیست

طعم غمگین سیاهی شب در من پایان بپذیرد

وای از روزهایی که بدون نگار تو آغاز شود

اصلا مگر روز بدون تابش خورشید روز میشود

18 دی 1401

رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 0:02

تو چقدر ، رنگ شده ای

چه رنگ های زیبایی تو را پوشانده اند ،

در این دنیا که مردمان یا سیاه اند ، یا سفید

تو تنها قطعه پازلی هستی که خدا رنگ کرده،

و این قطعه پازل را در داخل من گذاشته ، تا سیاهی من در رنگی بودنت معنا پیدا کند‌.

تو را چقدر خوب رنگ کرده اند و چقد تو مرا خوب رنگ میکنی

۲۶ دی ماه ۱۴۰۱ - تهران

رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 0:02

می خواهم این روز های بی نظیر را به خاطر بسپارم!روز های با تو بودن.نمیدانم کسانی که عاشق نمیشوند چگونه زندگی میکنند؟شاید تنها نکته مثبت این دنیا همین دوست داشتن ها باشد.چه خوب است که تو وارد زندگی من شدی!چه خوب که مرا پذیرفتی!با تو بودن ، مزه تلخ این دنیا را از یادم میبرد و مستی اعجاب انگیزی در من ایجاد میکند.امیدوارم تمام این لحظه های با تو بودت را به یاد بسپرم.مطمئنم روزی به این لحظه ها فکر خواهم کرد و خواهم گفت : "یادش بخیر"2 بهمن 1401 - ابهر رهیدن ......
ما را در سایت رهیدن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heemmati بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 0:02